جدول جو
جدول جو

معنی ستاره پرستی - جستجوی لغت در جدول جو

ستاره پرستی(سِ رَ / رِ پَ رَ)
عمل ستاره پرست. رجوع به صابئین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستاره پرست
تصویر ستاره پرست
کسی که ستاره را پرستش کند، پرستندۀ ستاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه پرستی
تصویر سایه پرستی
سایه دوستی، دوست داشتن سایه، در سایه به سر بردن، برای مثال سایه پرستی چه کنی همچو باغ / سایه شکن باش چو نور چراغ (نظامی۱ - ۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
(نَ تَ / تِ)
رجوع به صابئین و ستاره شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ پَ رَ)
کنایه از فسق و فجور و کارهای ناشایسته کردن باشد. (برهان) (شرفنامه) (انجمن آرای ناصری) ، سایه دوستی. با سایه بسر بردن:
سایه پرستی چو کنی همچو باغ
سایه شکن باش چو نور چراغ.
نظامی.
، زنا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ پَ رَ)
غلامبارگی. غلامباره بودن
لغت نامه دهخدا
تصویری از سایه پرستی
تصویر سایه پرستی
عمل سایه پرست
فرهنگ لغت هوشیار
صائبین، شب زنده دار
فرهنگ واژه مترادف متضاد